این داستان چه واقعی باشد چه خیالی، درباره آدمهای بیشخصیت و بیهویتی هست که خیلی راحت ریشه و بنیانشان را از یاد میبرند. داستان «معصومه قمی» هم از همین دست حکایت هاست. معصومه قمی هم وقتی از روستاهای مازندران به تهران رفت، بادکنک شخصیتش کمی باد کرد. خبرنگار روزنامه های اصلاح طلب شد، بیشتر باد کرد. سر از مجلس درآورد، بیشتر باد کرد. به لندن رفت، خیلی خیلی باد کرد. آنقدر باد کرده که حالا باورش شده واقعا اپوزیسیون است!
البته همزمان با این سیر بادکندکی، اهانتهایش هم به مردم بیشتر و بیشتر شد. اصلاح طلب که بود، مردم را دلفین مینامید و همه عقدههایش را بر سر همانهایی خالی میکرد که از میانشان برآمده بود. یعنی طبقات پایین، روستاییان و جنوب شهریها. حالا چند روزی آب لندن را خورده، باورش شده که مدرن و متمدن هم شده و اینکه حق دارد درباره سنتها و آدمهای سنتی هم اظهار نظر کند. البته اینبار دایره اهانتهایش را گسترده تر کرده و به صراحت به سراغ همه مردم رفته. از جنوب شهری گرفته تا شمال شهری، از فقیر تا غنی، از صاحب پیکان قراضه تا بنز و بیامو. عقدههای جدیدش هم درباره عزاداری مردم در محرم است. آن هم نه درباره مصادیق خاصی از خرافات و انحرافات عزاداری بلکه درباره غذای نذری محرم!
به چنین شخصی میگویند آدم بیریشه. یعنی کسی که معنی فرهنگ و آداب و رسومش را نمیداند. نه اینکه دنبال دانستنش باشد، نه. عمدا خودش را به نفهمیدن زده. وگرنه کدام آدم عاقلی خوردن غذای نذری را، زیر سوال رفتن هویت و عزت نفس میداند؟ آیا آن هموطن مسیحی، ارمنی و زرتشتی که دنبال غذای نذری هست، خودش را خوار و ذلیل میکند؟ و یا این همه زن و مرد و پیر و جوان ایرانی که با انواع و اقسام قیافهها در سراسر ایران، از قیمهی محرم میخورند، عزت نفسشان را زیر سوال میبرند؟ اینها همه نمیفهمند و فقط جوجه اردک زشت ما میفهمد؟
قصدم از نوشتن این مطلب اصلا پاسخگویی به همچین آدمی نیست. او حرف تازهای نزده. این مزخرفات را سالهاست که اجداد فکری او میگویند و با خود به گور میبرند. هدف این است که بدانیم با چه جماعتی روبرو هستیم؟ کسانی که به اسم اصلاحطلب بیخ گوشمان بزرگ شدند و امروز حاضرند به همه مردم (دقت کنید: همه مردم و نه فقط به سیبزمینیخورها و ساندیسخورهای حامی احمدی نژاد) اهانت کنند!
دقیقا به همین علت است که این جماعت هرگز نمیتوانند با جامعه و مردم خود ارتباط برقرار کنند. وقتی کسی به همه عقاید و باورهای مذهبی و سنتی جامعه خودش و به همه کسانی که به چنین عقایدی باور دارند، اهانت میکند؛ چطور انتظار دارد که حرفش خریدار داشته باشد؟
****
اخیرا محسن کدیور هم ادعاهای مسخرهای را درباره امام مطرح کرده که خوشبختانه این بار مسئولان موسسه تنظیم و نشر آثار امام جوابش را دادند. باید ممنون کدیور باشیم که هم اینها را از خواب زمستانی بیدار کرده و هم بسیاری از مدعیان خط امام را بر سر دو راهیِ همراهی با امام یا مخالفان امام قرار داده!
سال ها بود که «خط امام» ملغمه ای شده بود از آدمها و جریانات مختلف و متناقضی از دوستان، مخالفان و حتی دشمنان امام! خدا را شکر که فرصتهایی پیش میآید که همه مجبورند موضعشان را شفاف کنند. چه فرصتی بهتر از این؟ فعلا که موسسه تنظیم و نشر آثار امام و سایت جماران چندین مطلب پی در پی در رد ادعاهای کدیور منتشر کردهاند. اینجا: + و + و + و + و + و + و + و + (هرچند این جوابیهها را باید سالها پیش یعنی در دوره اوج اهانتهای روزنامههای اصلاحطلب به امام مینوشتند)
حالا باید منتظر باشیم و ببینم که آیا بقیه مدعیان خط امام مخصوصا مرجع عالیقدر آقای صانعی و آقای موسوی تبریزی هم موضعی علیه رفیقشان میگیرند یا نه؟! شاید این بار لااقل برای دفاع از خودشان (نه دفاع از امام) به میدان بیایند. چون به هرحال مسئول مستقیم پروندهی آیت الله شریعتمداری همین دو نفر بودند. نامههایی هم از دو طرف در خصوص مصادره اموال دفتر و موسسه آیت الله شریعتمداری وجود دارد. عجیب است که کدیور به اینها اشاره نکرده! به هرحال این جور جاهاست که ادعاهای حق گویی، حق جویی، حقوق بشری و آزادی خواهانه آدمها محک میخورد. ما هم از شفاف سازی استقبال میکنیم!
پی نوشت اول: خبر برکناری رییس پلیس فتای تهران، خبر خوبی بود. مدتهاست که به چنین اقداماتی نیاز داریم. اگر چه در مورد اخیر بعضیها سعی در توجیه قصورات داشتند، اما به طور کلی واکنش و اقدام مسئولین قضایی و انتظامی برای برخورد با مقصرین ماجرا -فعلا- قابل تقدیر است. باید با مجرم و مقصر در هر لباسی و با هر مقامی بدون اغماض برخورد شود تا امثال جوجه اردک زشت از لندن اشک تمساح نریزند و از آب گل آلود ماهی نگیرند.
پی نوشت دوم: کاملا مطمئن بودم که بعد از نوشتن این مطلب، سروکله اساتید اخلاق و ادب هم پیدا میشود که اعتراض میکنند چرا به فلانی گفتی جوجه اردک زشت؟! محض اطلاع این دوستان مودب، علینژاد این لقب را خودش به خودش داده. پس شما کاسه داغتر از آش نشوید! کاش به اندازه یک هزارم درصد که نگران توهین به این خانم متوهم هستید، از توهین او به عموم مردم ایران هم ناراحت میشدید.